معامله فیوچرز، برخلاف معاملات اسپات، دارای "اهرم بالا، ریسک بالا و بازدهی بالا" است که باعث میشود مورد توجه بسیاری از معاملهگران قرار گیرد. با این حال، معاملات آتی دارای موانع ورود بیشتری است و تعداد بیشتری از افراد با زیان مواجه میشوند. از این رو، لازم است که درک کاملی از داراییهای پایه فیوچرز داشته باشیم و تحلیل بنیادی از این فیوچرز ها انجام دهیم تا احتمال زیان را به حداقل برسانیم و فرصتهای کسب سود را افزایش دهیم.
تحلیل بنیادی فیوچرز به روشی اشاره دارد که توسط معاملهگران برای ارزیابی ارزش قیمت فیوچرز ها بر اساس جنبههای بنیادی یک پروژه استفاده میشود. اصول متداول شامل شاخصهای زنجیرهای پروژه و دادههای مربوط به توکن است. با تفسیر این ابعاد داده، تحلیل بنیادی فیوچرز به درک جامعتری از وضعیت واقعی توکنها منجر میشود و امکان ارزیابی ارزش واقعی آنها را فراهم میکند. ارزش واقعی و قیمت فعلی بازار ممکن است متفاوت باشند و زمانی که بین این دو تفاوت قابل توجهی وجود داشته باشد، معاملهگران فرصتهایی برای معاملات فیوچرز دارند.
بسیاری از معاملهگران هنگام معامله در بازار فیوچرز از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند و به نمودار های K-line و روابط حجم-قیمت برای شناسایی فرصتهای معامله بر اساس انواع فیوچرزهای فعلی تکیه میکنند. با این حال، تحلیل تکنیکال بدون نقص نیست و احتمال تحریف دارد. تحلیل تکنیکال از مطالعه روندهای تاریخی بازار نشأت میگیرد و الگوها و روندهای چرخهای با احتمال بالا را استنباط میکند. به همین دلیل، روشهای مختلف تحلیل تکنیکال تجربی هستند و نتایج آنها از اطلاعات پردازش شده استخراج میشود، که نشاندهنده ماهیتی تأخیری است؛ به این معنا که اقدام تنها پس از ظهور روندهای بازار فیوچرز انجام میشود. این بدترین جنبه تحلیل تکنیکال نیست؛ در یک بازار فیوچرز کاملاً رقابتی، روندهای قیمت متنوع هستند و روشهای مختلف تحلیل تکنیکال ممکن است نتایج ناسازگار یا حتی متناقضی ارائه دهند که باعث میشود معاملهگران در تعیین جهت باز کردن پوزیشن ها دچار چالش شوند.
در نتیجه، تحلیل تکنیکال غیرقابل خطا نیست و ممکن است دچار تحریف شود. با این حال، تحلیل بنیادی میتواند بهطور مؤثری نقاط ضعف تحلیل تکنیکال را که ذکر شد، جبران کند و رویکرد تحلیلی جامعتر، بلندمدتتر و قطعیتری ارائه دهد. اولاً، تحلیل بنیادی فیوچرز شامل شاخصهای زنجیرهای، دادههای توکن و سایر عوامل جامع بازار است. ثانیاً، تحلیل بنیادی فیچرز میتواند بهطور کلی روند بلندمدت قیمت یک دارایی را پیشبینی کند. و در نهایت، برخلاف ماهیت مبهم تحلیل تکنیکال، نتایج حاصل از تحلیل بنیادی اغلب قطعی هستند.
با این حال، باید توجه داشت که گاهی حتی با وجود اصول قوی پروژه، ممکن است قیمت توکنها در کوتاهمدت افزایش قابلتوجهی نداشته باشند. به همین ترتیب، اصول ضعیف پروژه نیز لزوماً به افت ناگهانی قیمت توکن منجر نمیشوند. این به این دلیل است که تحلیل بنیادی فیوچرز عمدتاً بر شناسایی فرصتهای معاملاتی با روندهای بلندمدت تمرکز دارد. برای شناسایی دقیق نقاط خرید و فروش کوتاهمدت، توصیه میشود تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال تکمیل شود.
ما میتوانیم از پنج نقطه داده زیر برای تحلیل بنیادی آتی استفاده کنیم: ① آدرسهای فعال ② نرخ هش ③ ارزش کل قفل شده (TVL) ④ ارزش بازار و ارزشگذاری کاملاً رقیقشده ⑤ عرضه توکن.
① آدرسهای فعال
تحلیل آدرسهای فعال به بررسی فعالیت آدرسها در یک شبکه بلاکچین میپردازد و بینشی از مشارکت کاربران ارائه میدهد. افزایش تعداد آدرسهای فعال در طول زمان نشاندهنده رشد اکوسیستم پروژه است. اگر در این دوره قیمت توکنها پایین باشد، ممکن است بهتر باشد داراییهای پروژه را نگه داشت و پوزیشن های بلندمدت را معامله کرد. برعکس، کاهش در آدرسهای فعال نشاندهنده کاهش تعداد کاربران است که میتواند به کاهش داراییهای پروژه و معامله پوزیشن های کوتاهمدت منجر شود. پیگیری آدرسهای فعال معمولاً از طریق کاوشگرهای بلاکچین مانند Etherscan انجام میشود.
② نرخ هش
نرخ هش فقط برای ارزهای دیجیتال مبتنی بر الگوریتم اثبات کار (PoW) مانند بیتکوین، اتریوم و بیتکوین کش قابلاستفاده است. در شبکههای اثبات کار، ماینرها با حل مسائل پیچیده ریاضی تراکنشها را تأیید کرده و امنیت شبکه را تأمین میکنند. نرخ هش نشاندهنده قدرت محاسباتی کل است که تراکنشها را پردازش میکند. بهطور کلی، نرخ هش با ارزش بلندمدت ارز دیجیتال همبستگی مثبت دارد. افزایش نرخ هش نشاندهنده تمایل ماینرها به سرمایهگذاری طولانیمدت است و ممکن است ارزش توکن کمتر از حد واقعی آن ارزیابی شده باشد، که فرصتهایی برای معامله پوزیشن های بلندمدت ایجاد میکند. برعکس، کاهش نرخ هش نشاندهنده خروج ماینرها از پروژه است، که ممکن است نشاندهنده ارزشگذاری بیش از حد توکن و فرصتهایی برای معاملات کوتاهمدت باشد.
منبع BT: نمودارهای اطلاعاتی.
③ ارزش کل قفل شده (TVL)
ارزش کل قفل شده (TVL) بهطور خاص برای اندازهگیری قدرت پروژههای مالی غیرمتمرکز (DeFi) استفاده میشود. TVL بیانگر کل ارزش داراییهای رمزنگاری شدهای است که کاربران در یک پلتفرم DeFi قفل کردهاند. سرمایهگذاران میتوانند از دادههای TVL برای مقایسه رشد پروژههای مختلف DeFi استفاده کنند. معمولاً، TVL بیانگر محبوبیت پروژه است. افزایش TVL نشاندهنده فرصتهایی برای معاملات بلندمدت است، در حالی که کاهش TVL نشاندهنده کاهش توجه بازار به پروژه و فرصتهایی برای معاملات کوتاهمدت است.
④ ارزش بازار و ارزشگذاری کاملاً رقیقشده
تفاوت قابلتوجهی بین ارزش بازار و ارزشگذاری کاملاً رقیقشده وجود دارد. ارزشگذاری کاملاً رقیقشده به ارزش کل بازار پروتکل در صورتی که تمام توکنها در گردش باشند، اشاره دارد. این تمایز برای کسانی که به دنبال فرصتهای معاملات فیوچرز هستند، ارزشمند است. اگر تفاوت زیادی بین ارزش بازار پروژه و ارزشگذاری کاملاً رقیقشده وجود داشته باشد، این نشاندهنده آن است که بخش بزرگی از توکنها هنوز وارد گردش نشدهاند. ورود توکنهای جدید به بازار میتواند فشار فروش قابلتوجهی ایجاد کند. این وضعیت معمولاً در پروژههای جدید دیده میشود که عرضه در گردش توکنها فقط بخش کوچکی از عرضه کل را تشکیل میدهد. بهعنوان مثال، زمانی که Curve توکن CRV را منتشر کرد، قیمت آن به $15-20 رسید و ارزشگذاری کاملاً رقیقشده آن بیش از $50 میلیارد بود، که در آن زمان از ارزش اتریوم نیز بیشتر بود. به وضوح، چنین ارزشگذاری بیش از حدی منطقی نبود و بازار احتمالاً با کاهش اصلاح میشود. بنابراین، در چنین مواردی فرصتهایی برای معاملات کوتاهمدت وجود دارد. برعکس، ارزشگذاری کمتر از حد واقعی میتواند باعث افزایش قیمت توکن پروژه شده و فرصتهایی برای معاملات بلندمدت ایجاد کند.
⑤ عرضه توکن
وقتی سایر جنبههای بنیادی پروژه نسبتاً برابر باشند، عرضه توکن تأثیر قابلتوجهی بر قیمت داراییها دارد. عرضه کل و عرضه در گردش از معیارهای کلیدی عرضه توکن هستند، و عرضه در گردش بهویژه مهم است. در زمینه تحلیل بنیادی آتی، عرضه در گردش بهعنوان پایه نظری برای نگهداری بلندمدت داراییها عمل میکند. بهطور خاص، هنگامی که عرضه در گردش پایین است و توکنها بهطور نسبی متمرکز هستند، پتانسیل افزایش قیمت توکن بالاست و برای نگهداری موقعیتهای بلندمدت مناسب است. اگر عرضه توکن زیاد و توزیع پراکنده باشد، احتمال افزایش قیمت کمتر است و نگهداری پوزیشن های کوتاهمدت توصیه میشود.
پنج داده اشاره شده در بالا برای تحلیل بنیادی فیوچرز بسیار حیاتی هستند و میتوانند جهت بلندمدت معاملات را مشخص کنند. به طور خلاصه، اگر دادهها عملکرد خوبی داشته باشند اما قیمت توکن افزایش نیابد، ممکن است ارزش واقعی توکن کمتر از حد برآورد شده باشد و فرصتی برای خرید بلندمدت فراهم شود. برعکس، اگر دادهها کاهش یابند اما قیمت توکن ثابت بماند، ممکن است ارزش واقعی توکن بیشتر از حد برآورد شده باشد و فرصتی برای فروش کوتاهمدت به وجود آید.
تحلیل بنیادی در معاملات آتی از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا میتواند نقصهای تحلیل تکنیکال را جبران کند. این یکی از مهارتهای اساسی است که سرمایهگذاران باید به آن مسلط باشند. هنگام تصمیمگیری درباره جهت و مقدار پوزیشن های فیوچرز، داشتن درک جامعی از اصول پروژه ضروری است. با این حال، باید توجه داشت که به طور معمول لازم است روشهای تحلیل تکنیکال را نیز برای شناسایی دقیق نقاط خرید و فروش به کار گیریم.
سلب مسئولیت: معاملات ارزهای دیجیتال شامل ریسک است. این اطلاعات شامل مشاوره سرمایهگذاری، مالیاتی، حقوقی، مالی، حسابداری، یا هرگونه مشاوره مرتبط دیگر نیست و به عنوان توصیهای برای خرید، فروش یا نگهداری هیچ دارایی به شمار نمیرود. اطلاعات ارائه شده توسط MEXC Learn فقط برای اهداف مرجع است و مشاوره سرمایهگذاری محسوب نمیشود. لطفاً اطمینان حاصل کنید که کاملاً از ریسکهای مرتبط آگاهی دارید و با احتیاط سرمایهگذاری کنید. تمام فعالیتهای سرمایهگذاری کاربران مستقل از این پلتفرم است.